به گزارش مشرق، ابراهیم سحرخیز معاون سابق وزارت آموزش و پرورش اظهار داشت: باید دوران رونق مدارس دولتی را به دفترچه خاطرات بسپاریم و در حسرت ایام گذشته، سنگ سراچه دل را به اشک دیده صیقل دهیم.
وی ادامه داد: در آن روزها، غریو شادمانههای دانشآموزی، فضای مدرسه را آکنده از بوی شادی میکرد و کلاس در مدارس دولتی نماد حضور تمامی اقشار مردم بود یعنی شغل پدر، بنیه مالی، معدل و دیگر متغیرها ملاک تمیز مدارس نبود.
سحرخیز با بیان اینکه چند سالی است که رمق از مدارس دولتی رخت بر بسته و از همان اندک آب باریکه کمکهای دولتی نیز تحت عنوان سرانه دانشآموزی خبری نیست، گفت: آنچنان خشک سالی بهار مدارس را به خزان نشانده که اهالی آن ناچار تصمیم بر کوچ گرفتهاند؛ کوچی ناخواسته به سمت و سوی مدارس غیر دولتی.
وی با اشاره به این نکته که در مدارس غیردولتی همه چیز به یمن پرداختهای نجومی شهریه برای فرزندان افراد صاحب منصب و پولدار بر وفق مراد است، افزود: تنها کار برای قشر متوسط و یا کارمند زادگان با حقوقهای غیر نجومی دشوار است که باید دست به کار چک و سفته یا وامهای چند ده میلیونی برای تحصیل فرزندان خود در جوار آقازادهها باشند.
معاون سابق وزارت آموزش و پرورش تصریح کرد: در این میان تکلیف بقیه مردم آسیب پذیر و روستایی نیز تنها سوختن و ساختن نیست بلکه باید حداقل یارانه 45 هزاری خود در سال یعنی 500 هزار تومان به حساب مدارس عادی بیستارهای بریزند تا پول ورقه امتحانی ،آب و برق و نفت بخاری مدرسه تأمین شود.
وی با طرح این پرسش که «دکترین تضعیف مدارس دولتی و تکثیر بی قید و شرط مدارس غیر دولتی توسط چه کسانی در دستور کار آموزش و پرورش قرار گرفت؟»، گفت: همزمان با تنگ کردن عرصه بر مدارس دولتی ، با چراغ همیشه سبز مسوولین آموزش و پرورش، رقیب از هفت دولت آزاد بود.
سحرخیز با تأکید بر اینکه ساز مدارس دولتی امروز به بهانههای مختلف ناکوک است، اظهار داشت: ادغام و تعطیلی مدارس استعدادهای درخشان، فروپاشی مجتمعهای روستایی و شهری، محدود سازی مدارس نمونه دولتی، از سکه افتادن هنرستانها، زمزمه واگذاری رشته علوم انسانی به مدارس نام و نشاندار غیر دولتی در پایتخت، گیر و بستهای هدایت تحصیلی اجباری و دستوری، تزریق نشدن اعتبارت عمرانی برای تجهیز و تعمیر مدارس تا بسته بودن دست مدیر برای راهبری و هدایت آموزشی و توانمند سازی آموزگاران و دبیران در کنار مطالبات روی هم انباشته معلمان اصلاً مجالی برای نواختن نمانده است.
معاون سابق وزارت آموزش و پرورش اضافه کرد: اما برای مدارس غیر دولتی تا دلتان بخواهد شرایط بهاری است. آزادی در انتخاب رشته و هدایت تحصیلی، شهریه های بی حد و حصر با برچسب خدمات ویژه، باز بودن منو مطابق با ذائقه مخاطبان که گاهی در این منو از حرکات موزون با ریتم خرد کردن پیاز یا یادگیری سه سوته زبان خارجکی، سرو میان وعده، ناهار توأم با خواب قیلوله بعد از آن، شنای همراه با سونا تا سفر به مالزی برای گردش علمی با هدف غالب آمدن بر غول کنکور و المپیاد، مشاور تغذیه و رژیم لاغری سر و کله اش پیداست.
وی ادامه داد: تمام کاسبی ها حدود و ثغوری برای فعالیت دارند و به نوعی زیر تیغ نظارتند اما به نظر می رسد تنها کاسبی پرسود رسته از نظارت، مدارس غیر دولتی است نه از دادن مالیات خبری هست و نه از بازدیدهای سرزده و گاه و بیگاه بازرسان؛ به نظر میرسد گزارشهای صدا و سیما و اعتراض اولیا نیز ره به جایی نمیبرد و تمام آنها تنها با یک کلام تکراری و خسته کننده سخنگوی آموزش و پرورش پاسخ داده میشود:«به چندین مدیر و مدرسه تذکر داده شد و قرار شد با متخلفان برخورد شود»؛ جملاتی که بازخورد آن پوزخندی است که بر لبان شنوندگان نقش میبندد .
سحرخیز اضافه کرد: سازمانهای نظارتی از مجلس تا سازمان بازرسی و تعزیرات نیز تا کنون به احترام اموزش و پرورش در انتظار اقدام مانده اند اما دریغ از اقدام و عمل؛ منتقدان را با برچسبهایی مانند نگاه سیاسی، مخالفت با دولت را مورد تفقد و استمالت قرار می دهند تا به راحتی مدارس تحت مالکیت خود پر از دانشآموز کنند و جالبتر آن است که این رهاسازی را به مفاهیم و اصولی مانند مشارکت گره میزنند که ناخودآگاه تداعی کننده سر کیسه کردن مردم باشد.
وی با بیان اینکه در دنیای امروز، آموزش و پرورش و معلمین را «بسط دهنده عدالت اجتماعی» و «کانون هویت ملی» میدانند، گفت: اما باید پرسید تشدید شکاف طبقاتی در مدارس، فرو کاستن انگیزه از معلمان در مدارس دولتی، مبدل ساختن مدارس غیر دولتی به مناطق آزاد تجاری چگونه میتواند گامی در مسیر بسط عدالت باشد؟
معاون سابق وزارت آموزش و پرورش اظهار داشت: برخی تصور میکنند اگر مدام در بوق و کرنا کنند که 99 درصد بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق معلمان میشود لابد پاسخ خواهند شنید «بهزودی بودجه آموزش و پرورش را چنان افزایشی خواهیم داد که 20 درصد از اعتبارت جاری آن به امر کیفیت بخشی یا اصطلاحاً غیر پرسنلی اختصاص یابد»؛ اتفاقاً همواره این سخن تکراری پاسخهایی تکراری مانند مدیریت غیر اثربخش و ناکارامد بخش دولتی، نبود ساماندهی منابع انسانی، گران بودن قیمت تمام شده آموزش در ایران، واگذاری مدارس دولتی به بهانه کاهش تصدی گری را به دنبال داشته است. شاید هم برخی اتفاقاً در پی موجه جلوه دادن همین پاسخها، مدام آن را تکرار می کنند تا بازار مدارس غیر دولتی را سکه کنند و به تبع آن قطعات دیگر پازل را تکمیل کنند.
وی توضیح داد: به عنوان مثال آموزش و پرورش چه نیازی به داشتن دانشگاه دارد؟ آموزش و رتبهبندی معلمان چه ضرورتی دارد؟ بهتر است این موضوع را به یک سازمان مردم نهاد بسپاریم که با اخذ وجه از افراد مانند یک بنگاه کاریابی هم عهدهدار آموزش، تعیین صلاحیت، توانمندی و بهکارگیری و اشتغال باشد؟ باید مانع استخدام بخش دولتی در آموزش پرورش باشیم و حتی آهنگ باز نشسته کردن معلمان فعلی را شتاب بیشتری بخشید تا صد در صد کار را به مردم بسپاریم.
سحرخیز اضافه کرد: این نگاه افراطی را باید با تحلیل صحیح و منطقی اجزای نظام آموزشی به نقد گرفت تا تعارض پیدا و پنهان آن با نگاه انقلاب و حاکمیتی بودن امر آموزش و پرورش آشکار شود. ناگفته نماند اصلاح ساختار اداری، به کاربستن مدیریت کارامد بر منابع انسانی، متناسب سازی حجم و محتوا و ساعات برنامه درسی در کنار جدی گرفتن عدالت تربیتی، تقویت مدارس دولتی و ارتقای منزلت معیشتی و اجتماعی معلمان را نباید دست کم گرفت.